واکنش مردم فرانسه علیه تصویب لایحۀ قانونی برای ازدواج همجنسگرایان
حمید محوی حمید محوی

  کسب حق فرزند خواندگی برای آنها

در تلاقی با

جهانی سازی حضور همجنسگرایان

از طریق سایت های پورنوگرافیک در انترنت

(تأملاتی پیرامون جهان نمایش)


 

 

تصویت لایحۀ قانونی سازی ازدواج همجنسگرایان و  کسب حق فرزند خواندگی برای آنها توسط پارلمان فرانسه موجب واکنش هائی از سوی مردم فرانسه شد. برای آگاهی و درک این واکنش ها ما برای این نوشته مصاحبات آلن سورال روزنامه نگار و فعالی اجتماعی فرانسوی را انتخاب کردیم. در ویدئو های آلن سورال که در یوتوب انتشار یافته، در عین حال تصاویری از این واکنش ها و تظاهرات توده ای را می توانیم ببینیم (1). در اینجا با تکیه به تحلیل های آلن سورال نه تنها به عنوان روزنامه نگار آلترناتیو و فعال میهن دوست و اجتماعی، بلکه به عنوان نمایندۀ فکری و عقیدتی بخش مهمی از جامعۀ فرانسه به محتوای این واکنش ها آگاهی خواهیم یافت. و سپس این موضوع را در تلاقی با حضور همجنسگرایان در سایت های پورنوگرافیک در انترنت، به عنوان ترفندی از ترفندهای جهانی سازی برای تخریب ملت ها و پایه های تمدنی (غرب و به همین گونه شرق و شمال و جنوب جهان) در نقطۀ مفصلی جهانی سازی آن به ویژه در رابطه با نتایج چنین وضعیتی برای کاربران ایرانی انترنت در ایران که روی اینگونه سایت ها کلیک می کنند تأملاتی خواهیم داشت.

 

واکنش مردم فرانسه :

ویدئوی آلن سورال تحت عنوان « ازدواج همجنسگرایان طرح شیطان پرستان و ماسونیک است» (1)، با یادآوردی شعار نخستین تظاهرات آغاز می شود  :

تظاهرات برای همه

برای خانواده، برای عشق، برای تمدن

چنان که در این شعار تدارک دیده شده برای نخستین تظاهرات مردمی در فرانسه می بینیم «تظاهرات برای همه» با کنایه به «ازدواج برای همه» بنظر می رسد که معرف و نام پروندۀ قانونی سازی ازدواج همجنسگرایان و تأیید قانونی حق فرزندخواندگی برای آنها در سنای فرانسه می باشد. در نتیجه مردم فرانسه یعنی بیش از 17 میلیون خانوادۀ فرانسوی به «ازدواج برای همه» که با هوشمندی تمام به توطئه ای که از سوی اولترالیبرالیسم آنگلو ساکسون و فراماسونری برای آنها تدارک دیده شده و پایه های تمدنی ملت فرانسه را مورد تهاجم قرار داده است، با «تظاهرات برای همه» پاسخ گفتند.

آلن سورال می گوید : «در اینجا ما با محور مقاومت فرانسه، فرانسۀ اعماق به مفهوم واقعی و خوب و بنیادی کلمه روبرو هستیم. در این تظاهرات از تمام طبقات شرکت داشتند، تمام احزاب سیاسی، همه در مقابله با خواست گروهک الیگارشی حاکم در پی تخریب ساختار تمدنی ما یعنی تخریب خانواده می باشد، صف کشیدند. خانواده ساختاری غیر تجاری به مفهوم عمیق کلمه است. خانواده همان عنصری است که از چنگ بازار می گریزد.  زیرا ازدواج بر اساس عشق صورت می گیرد و در چهار چوب چنین ازدواجی است که کودکان به دنیا می آیند و این طبیعت است که چنین امری را ممکن می سازد. کودک در بطن چنین پیوند عاشقانه ای بزرگ می شود، به ویژه در پیوند با عشق مادر. یعنی مادری که بخاطر کاری که انجام می دهد حقوقی دریافت نمی کند، و این موضوع واقعا شرم آور است. در اینجا ما در بطن بشریت هستیم، زیرا از این طریق است که زندگی نوع بشر ممکن می گردد. مرد و زن در عشق و در رابطۀ عاشقانه بچه به دنیا می آورند و تداوم حیات جامعه به این کودکان بستگی دارد و نه مثل «پی یر برژه» (2) از طریق مردانی که کون یکدیگر می گذارند.

بچه ها باید وجود داشته باشند تا جامعه تداوم یابد. در غیر این صورت باید بچه های مصنوعی ساخت یا مادرانی را در جهان سوم خریداری کرد...در اینجا ما مستقیما وارد جهان «لا ویلن لولو» (لولوی بدجنس) (3) می شویم.»


 

آلن سورال ادامه می دهد و می گوید : «مردم فرانسه بر خا ستند تا در مقابل این جریانی که می خواهد ساختار بنیادی جامعه را از بین ببرد محور مقاومتی ایجاد کنند. ساختار بنیادی و تمدنی ما یعنی بر اساس خانوداه با ترکیب دو جنسی و تک همسری بنا شده که در عین حال از جهان کالائی می گریزد. در واقع شعار «ازدواج برای همه» را باید به مفهوم ازدواج برای هیچکس تلقی کنیم زیرا در واقع در پی تخریب این الگوی تمدنی است.

ما با نظامی سروکار داریم که می خواهد همه چیز را به کالا تبدیل کند : بدن زن، کودک...چه کسی خواهان چنین وضعیتی است ؟ بی گمان، نظام مالی جهانی.»

(در ویدئو مردی را می بینیم که باردار است و در شکمش بچه حمل می کند. توماس مرد بارداری که در یک ماه دیگر بچه اش را به دنیا می آورد. چون که همسرش نمی توانسته باردار شود...)

آلن سورال می گوید: «جهان وارونه و شیطانی شده است. مردم فرانسه مقاومت می کنند. تظاهرات دوم گسترده تر بود. 24 مارس 2013 بیش از یک میلیون و چهار صد هزار نفر به خیابان ها آمدند. قدرت حاکم باید تسلیم شود، زیرا به هیچ یک از منافع عینی مرتبط نیست، نه تولیدی و نه انتخاباتی...بجز جوانان که تصور می کنند که این یک جریان مدرن است. خیلی آدم باید احمق باشد که تصور کند که هر چیز تازه ای حتما خوب است. خانم توبیرا که سیاه برزنگی در خدمت نظام است و مسئولیت این پرونده را در سنا به عهده دارد، یک خیانتکار است. من مطمئن هستم که اگر مردمانی در جهان وجود داشته باشند که مخالف این نوع ازدواج ها هستند، نخستین آنها همین سیاه پوستان فرانسوی هستند، آنتیه ای ها، گویان ها و غیره.»

آلن سورال مستقیما خانم توبیرا را مخاطب قرار می دهد و به او می گوید : «تو بالاترین خیانت ها را به مردم سیاه پوست فرانسه و فرانسویان مرتکب شده ای و در خدمت اهداف شیطانی فراماسونرهای و اهداف جهانی سازی هستی...»

سپس آلن سورال به همان چشم اندازی اشاره می کند که ژان میشل ورنوشه در کتاب «ایران، تخریب ضروری» مطرح کرده بود، یعنی نظم نوین جهانی به عنوان نظامی غیر اخلاقی که به تخریب اخلاق _ خانواده و عشق _ به عنوان ضرورتی برای گسترش جهانی سازی نیازمند است.

در این ویدئو برنارد هانری لوی را می بینیم که به نام «برابری» از ازدواج همجنسگرایان دفاع می کند. موضوعی که آلن سورال آن را کلاهبرداری روشنفکرانه می نامد. برای خوانندگان فارسی زبان در اینجا که با نام این شخص آشنائی ندارند، باید یادآوری کنم که برنارد هانری لوی از مدافعان سرسخت اسرائیل و احتمالا صهیونیست است که طی جنبش سبز به همکاری لابی های پنتاگون و اسرائیل و اپوزیسیون های ایرانی خارج از کشور در فرانسه، غالبا تجزیه طلبان به انضمام محسن مخملباف و مرجان ساتراپی و بخشی از هنرمندان مورد حمایت تروریسم بین المللی به رهبری ایالات متحده در پاریس، در گوآدالوپ 2 که تخریب ایران را تدارک می دیدند شرکت فعال داشت...

آلن سورال بر این باور است که قانونی سازی ازدواج همجنسگرایان و حق فرزندخواندگی از طرح های فرانماسونری است که به شیطان معتقد هستند. و سپس به جریان هائی مثل «فمن» (4) یعنی جریانی مشابه پوسی رایوت ها اشاره می کند. دخترانی با پستانهای عریان و حالت های هیستریک که به کلیسا و مسجد حمله می کنند و در مورد اینها می گوید که این ها عروسک های خیمه شب بازی هستند، و بیشتر  به سربازان شیطان شباهت دارند که می خواهند علیه خدا بشورند و نظم را مختل سازند، بدن زن را کثیف می کنند، بدن مادر ، پستانهایشان را نشانی می دهند با حالت های دیوانه وار که تداعی کنندۀ هیستریکهای قرن پانزدهم است. بی حرمتی به مقدسات از خصوصیات آنها می باشد. در قطعه ای که تحت عنوان «فمن از دیدگاه آلن سورال» (5) مشخصا این گروه فمن ها را نیمه فاحشه و حتی فاحشه می نامد، که از سوی محافل جهانی سازی هدایت و حمایت می شوند. گروه کاملا مشابهی به نام پوسی رایوت در روسیه تلاش می کردند که پوتاین را سرنگون کنند. پبیش از این در گاهنامۀ هنر و مبارزه مطالبی دربارۀ آنها منتشر شده است. گروه فمن ها که گویا اصلا اوکرائینی هستند، در تظاهراتشان در فرانسه نیز همکارانی پیدا کردند. از جمله یک دختر فرانسوی که به عنوان سخن گوی آنها در فرانسه برگزیده شده بود. دوست پسر این دختر فرانسوی،پس ازط دیدن دوست دخترش در تلویزیون با آلن سورال تماس گرفته و برای او نوشته است که این دختر خانم دوست دختر او بوده و هنگامی که با او بوده بی آن که اطلاعی از فعالیت دوست دخترش داشته باشد، روزی از روزها کشف می کند که این دختر حانم در انترنت فاحشگی می کند و به همین علت از او جدا می شود. این مرد جوان اعلام کرده است که در صورت نیاز تمام مدارک عینی برای اثبات حرفهایش را در اختیار دارد.

آلن سورال طی حرفهایش، می پرسد، ...»حتی خود همجنسگرایان نیز خواهان چنین ازدواجی نیستند، پس باید پرسید که این کدام گروهک لابی اقلیت است که خواهان چنین لایحه ای بوده است؟»

تا اینجا ما دقیقا با نظریات آلن سورال به نمایندگی از 17 میلیون خانوادۀ فرانسوی با اکثریت قاطع کاتولیک ها آشنا شدیم و امیدوارم که همین موضوع برای میان فرهنگی ایران و فرانسه زمینۀ مساعدی فراهم سازد، زیرا همین سیستمی که به بنیادهای تمدنی فرانسه حمله کرده درعین حال بخشی از فعالیت های نمایشی و فرهنگی ایرانیان در فرانسه را نیز به همین همجنسگرایان سپرده و بقیه را نیز به تروریست ها واگذار کرده  است. بهبودی مناسبات ایران و فرانسه به تداوم همین مبارزات مردم فرانسه  و بی گمان مردم ایران و به ویژه ایرانیان فرانسه نشین بستگی دارد.


 

جهانی سازی حضور همجنسگرایان

از طریق سایت های پورنوگرافیک در انترنت

(تأملاتی پیرامون جهان نمایش)

 

بی گمان موضوع سایت های پورنوگرافیک، از همان آغاز گسترش انترنت یکی از موضوعات دائمی بوده و بر اساس آمارهائی که در رسانه ها اعلام کرده اند، بیش از یک چهارم تمام کلیک هائی که هر روز در سر تا سر دنیا روی انترنت انجام گرفته، به سایت ها و شبکه های پورنوگرافیک مربوط بوده است.

در مورد ایران، می دانیم که جمهوری اسلامی ایران برای انترنت محدودیت هائی قائل شده ولی با این وجود کاربران غالبا با استفاده از فیلتر شکن و شیوه هائی که از طریق خود انترنت به آنها پیشنهاد می شود به شبکه های خارجی و خاصه سایت های پورنوگرافیک دسترسی داشته اند. در نتیجه اگر در غرب ممنوعیتی برای مراجعه به این دسته از سایت ها و شبکه ها وجود ندارد، در ایران مفهوم سیاسی مضاعفی را بخود جذب می کند، و احتمالا _ متأسفانه _ برای کاربران به عبارتی خاص به مفهوم آزادیخواهی و پیشرفت تعبیر می شود.

در اینجا مشخصا باید از نقشی که سایت های پورنوگرافیک در تحریف افکار عمومی بازی می کند بگوییم. گویا که مشاهدۀ سایت های پورنوگرافیک این توهم را در اذهان عمومی کاربران ایرانی ایجاد کرده و تصور می کنند که گوئی مناسبات جنسی در غرب واقعا به همین شکلی است که در این سایت ها مشاهده می کنند. در حالی که ما در سایت های پورنوگرافیک با صنعت نمایش (عکاسی و سینما) سروکار داریم که مدیران اصلی آن نیز لابی های یهودی یا صهیونیست هستند، نشانه ها . بازنمائی های شیطان پرستی نیز در این وادی مجازی پورنوگرافی کم نیست. در نتیجه باید بین جهان نمایش پورنوگرافیک و واقعیت مناسبات جنسی در غرب تفاوت قائل شویم. قیام مردم فرانسه علیه الیگارشی نئولیبرال جهانی گرا نشان داد که فرانسوی ها تا چه اندازه به خانواده وابستگی و علاقه دارند، و با تمام گرفتاریهایشان در سطح توده های میلیونی به خیابان آمدند تا نگرانی خودشان را از وضعیتی که به ویژه برای کودکان در رابطه با تصویب قانون فرزند خواندگی برای همجنسگرایان به وجود آمده اعلام کنند، و میله های حفاظتی سنای فرانسه را به لرزه انداختند. متأسفانه چنین تفکیکی هنوز در اذهان عمومی کاربران ایرانی صورت نگرفته و تخیلات پورنوگرافیک و انحرافی را به عنوان شیوۀ زندگی مدرن در غرب تصور می کنند. البته باید اعتراف کنم که در این زمینه ها از روی حدس و گمان می نویسم و امکان بررسی عینی این موضوع را هنوز در اختیار ندارم.

و امّا موضوع حضور همجنسگرایان در انترنت و به ویژه در سایت های پورنوگرافیک مسائل خاصی را برای ما مطرح می سازد، که در اینجا سعی می کنم به تدریج چگونگی و چرائی آن را روشن سازم.

برای روشن ساختن موضوع، فکر می کنم کمی باید به گذشتۀ تاریخی غرب بازگردیم. در غرب موضوع همیشه بر سر زیباترین زن بوده است. هلن زیبا که موجب بر پا ساختن جنگ تروآ شد، بطوری که حتی خدایان وارد میدان شدند... ونوس الاهۀ زیبائی یکی دیگر از موضوعات دائمی هنرمندان و مجسمه سازان عهد قدیم و حتی جدید بوده است. برای مجسمۀ ونوس گویا که بین زنان یونان هفت زن را به عنوان زیباترین زنان انتخاب می کردند و سپس از هر یک از آنها بهترین قطعات را به عنوان الگو برمی گزیدند. ران پا متعلق به یکی از بهترین ران ها بین هفت زن زیبا و صورت ونوس از روی صورت یکی دیگر و غیره. در نتیجه الگوی پیکر ونوس از حاصل جمع  قطعات بدن هفت زن زیبا بود. در تاریخ هنر، البته بدن مردان نیز بازنمائی شده است، به عنوان مثال بدن مسیح مصلوب، که در این صورت عریانی قطعا به مفهوم بازنمائی درد و رنج مقدس و نجات بخش است. ولی وقتی موضوع بدن لخت را مطرح می کنیم، همیشه بدن عریان زن اراده شده است. حال اگر خیلی سریع به قرن بیستم برگردیم، طی جنگ ویتنام، دولت آمریکا علاوه بر فاحشه خانه هائی که در ویتنام برای سربازانش ایجاد کرده بود، با توجه به خطر بیماری مقاربتی، برای سربازانش مجلات سکسی می فرستاد، مثل «پلی بوی». به طور کلی مجلات سکسی که در آن زنهای زیبا با بدن عریان نشان داده شده اند، و همیشه نیز مشتریانی در سر تا سر جهان داشته است.

ولی در دوران جهانی سازی، احتمالا طی سال های هشتاد جامعۀ همجنسگرا نیز مجلات ویژه ای به مثابه «پلی بوی _ این بار _ نسخۀ همجنسگرا» برای خودشان ایجاد کردند. و وقتی سایت های پورنوگرافیک در انترنت راه اندازی شد، تصاویر جنسی همجنسگرا نیز با تودۀ عظیم تصاویر زنان عریان مخلوط شد، و همپای آنها منتشر گردید.

البته ما نمی دانیم آیا تصاویر مردان همجنسگرای عریان در ذهنیت و نگاه یک همجنسگرا واجد همان عملکردی است که رؤیت تصویر یک زن عریان برای یک مرد عادی؟ ولی می توانیم حدس بزنیم که دست کم یکی از ابزارهائی که به همجنسگرایان اجازه می داد که مناسبات خودشان را عادی سازی کنند، تقلید از سنت قدیمی تر یعنی  بازنمائی زنان عریان بود. گوئی «برابری» که برنارد هانری لوی نیز مدافع آن است، به این معنا است که بازنمائی بدن زن عریان با بازنمائی بدن مرد عریان برابر است، و همین موضوع را می خواهند به عنوان اوج گیری دموکراسی خواهی و برابری تلقی کنند، ولی شگفتا که چنین برابری را در عرصۀ اجتماعی دیگر به ویژه در رابطه با طبقات محروم و موج بیکاران و بیکاران بسیار دراز مدت سزاوار نمی دانند.

ولی اینگونه بنظر می رسد که چنین تلاشی برای عادی سازی همجنسگرائی در انترنت به شکل خاصی انجام گرفته است که باید با دقت بیشتری مورد بررسی قرار دهیم و به چگونگی و نتایج آن پی ببریم.

ابتدا باید ببینیم چه اتفاقی در شرف وقوع است، به این معنا که باید روند نمایشی _ یعنی استفاده از سایت های پورنوگرافیک را در حالت خاصی مفروض شویم. یعنی مرد جوانی را باید مفروض شویم که از روی کنجکاوی و یا بخاطر جستجوی لذت برای تماشای زنان زیبا و عریان به این گونه سایت ها و شبکه ها مراجعه می کند،  و نه تنها برای تماشای زنان زیبا و عریان بلکه برای تماشای زنانی که در حال تحریک جنسی هستند و یا چنین حالاتی را به شکل نمایشی بازی می کنند.

این مرد جوان فرضی ما اگر چه در پی تماشای عکس زنان زیبای عریان و هوس انگیز است، و به عبارت دیگر به دلایل مختلف و از جمله سدهای واقعی برای دسترسی به زنان واقعی برای ارضای نیاز جنسی طبیعی به راه های غیر طبیعی و مصنوعی و مجازی روی می آورد(...)، ولی هم زمان این سایت و یا آن شبکه اجبارا محصولات دیگری را به نمایش گذاشته که مطلوب مرد جوان نبوده و در عین حال مشکل بتواند از دیدن آنها اجتناب کند. سایت های پورنوگرافیک نه تنها «تراوستیها» (مردان زن نما) بلکه تصاویر همجنسگرایان را نیز با تصاویر زنان عریان مخلوط کرده اند، بطوری که اجتناب از آن تقریبا برای کاربران این نوع سایت ها ناممکن است. در مورد تصاویر مردهای زن نما یا تراوستیها نیز با فنون عکاسی و نمایشی تا حدودی تفاوتها را از بین برده اند تا وقتی که فرد جوینده سرانجام کشف می کند که این زن زیبا در واقع یک مرد است و با یک آلت مردانۀ تحریک شده به او لبخند می زند. چنین وضعیتی را باید به قول معروف به عنوان اولین «تجاوز» جنسی مجازی صنعت نمایش در عرصۀ پورنوگرافیک به تماشاگران این نوع سایت ها تلقی کنیم،  و همین واقعه هر چند در عالم مجازی روی می دهد، نخستین بهائی است که تماشاگرانی که به این نوع سایت ها مراجعه می کنند، احتمالا باید بپردازند. و ارزیابی تفاوت مجازی و واقعی را در این رویداد جراحت بار به دیاگنوستیک بالینی واگذار می کنیم. باید دانست که چنین رویدادی در جستجوهای انترنتی روی شبکه های پورنوگرافیک و در مورد رؤیت مردان زن نما و یا تصاویر همجنسگرایان خالی از جراحت روانی نیست. زیرا که اساسا خود همجنسگرائی یک جراحت روانی و بیمارناک است. به طور کلی اینگونه بنظر می رسد که اساسا سیاست نمایشی حاکم مستقیما در پیوند با سیاست خواجه سالاری و تجارتی ساختن بدن زنان سروسامان یافته. به عبارتی خاص، صنعت نمایش نقش خواجۀ حرمسرا را به عهده دارد.

حال ما این تحلیل را کمی با گسترش و عمق بیشتری مورد بررسی قرار می دهیم. این بار فرد جوانی را که به شکل فرضی در نظر گرفتیم، در حالت تحریک جنسی در نظر می گیریم. او سایت ها و صفحات پورنوگرافیک را ورق میز ند، زنان زیبا و عریان و تحریک کننده را تماشا می کند (پیوسته همراه با فانتسم ها و خاطرات گذشته)، از این تصویر به آن تصویر _ او در حال تحریک جنسی کاملا جذب صفحۀ مونیتور شده است. جستجوی او  اجبارا جستجوئی بی پایان خواهد بود زیرا در این تماشا موضوع بر سر تماشای بی پایان است، موضوع بر سر تمنائی است که هرگز پاسخی نخواهد داشت، در هر صورت به این شکل پاسخی نخواهد یافت و ارضا نخواهد شد _ تمنائی که بی شباهت به چاهی عظیم و بی انتها نیست که هر چه در آن بریزند پر نخواهد شد _ ولی همچنان به امید ارضای نیازهای جنسی و عاطفی اش به کلیک هایش ادامه می هد. ولی در این جستجو احتمال خیلی زیادی برای او وجود دارد که با تصاویر نامطلوب یعنی زنانی با آلت مردانه و یا تصاویر همجنسگرا، حتی برای یک لحظه مواجه شود. در این صورت برای او چه اتفاقی روی می دهد؟ او در حالت تحریک جنسی به سر می برد و با فانتسم ها و الزاما با خاطراتش در گیر است، و نا گهان با تصاویر همجنسگرا روبرو می شود. در این صورت صفحه را عوض می کند و یا سعی می کند فورا نگاهش را برگرداند و روی تصویر دیگری که مطلوب او می باشد متمرکز شود. با این وجود در لحظه ای که به شکل ناخواسته و به عبارت دیگر به دلیل سیاست و نظام نمایشی حاکم اجبارا به تصویر ناخواسته برخورد کرده است، در صورتی که در حال تحریک جنسی به سر برده باشد، در اینجا می توانیم نتیجه بگیریم که مرد جوان در حالی که تحت تأثیر جستجوهایش از دیدگاه جنسی  تحریک شده بوده به شکل ناخواسته با کلیک هایش با آن تصاویر همجنسگرا روبرو می شود. در اینجا حتی به شکل خیلی مبهم و در فاصلۀ زمانی یک چشم بر هم زدن _ اجبارا _ اختلاطی روی می دهد. این آن تجاوزی است که در بالا به آن اشاره کردم، و این همان خواست عادی سازی _ و نه تنها عادی سازی _ بلکه همگانی سازی همجنسگرائی است که امرزو به دستگاه مؤثری دسترسی پیدا کرده است.

 مطمئنا اگر رؤیت چنین صحنه ای موجب جراحت روانی برای او نشود (کوتاه مدت یا دراز مدت – و یا به شکل خاطرات مابعدی)، دست کم می توانیم بگوییم که این مرد جوان از دیدن چنین تصویری حتی برای مدت یک چشم به هم زدن، حالت مطلوبی نداشته است. در حال حاضر به هیچ عنوان نمی توانیم دیاگنوستیک چنین واقعه ای را برای آن مرد جوان ماجراجوی انترنتی و آماتور تصاویر زنان زیبای عریان و هوس انگیز را تخمین بزنیم. او در جستجوی شیئی مطلوب بوده و به امید کسب لذت از تماشای زنان خیالی اش، گوئی با دیدن تصاویر همجنسگرا به جهنم راه یافته است. به عبارت دیگر می توانیم بگوییم که چنین تصاویری که به اجبار به کاربران انترنتی در سایت های پورنوگرافیک تحمیل می شود، بی شباهت به تجاوز مجازی نیست. و این مخلوط سازی زنان زیبا و عریان اگر چه می تواند اساسا خود پورنوگرافیک را به مخاطره بیاندازد ولی هدف چیز دیگری است. هدف این بوده که همه را به همجنسگرائی آلوده کنند و همین شیوۀ نمایش مخلوط _ هر چند که جراحت بار باشد و به عبارت دیگر هر چند که از دیدگاه نمایشی ناموفق باشد _ بخشی از سیاست عادی سازی و همگانی سازی همجنسگرائی است. به عبارت دیگر اتفاقا چنین شیوه ای برای هدفی که پی گیری می کند موفقیت آمیز است. ولی به شکل تجاوز همگانی. یعنی موضوعی که گفتار «برابری» و دموکراسی و جز اینها را قویا نفی می کند.

نکتۀ دیگری که از حضور این نوع تصاویر همجنسگرا در سایت های پورنوگرافیک می توانیم نتیجه بگیریم، این است که نه تنها همجنسگرایان در پی عادی جلوه دادن روابط بیمارناک خودشان هستند، و می خواهند آن را هم تراز و هم پای تصاویر زنان و تصاویر جنسی زن و مرد جلوه دهند، بلکه با تحمیل چنین موقعیت هائی بر آن هستند تا همجنسگرائی را در سطح توده های عظیم گسترش دهند. یعنی با بکاربستن ترفند نمایشی، موقعیت هائی را برای کاربران به وجود می آورند، که این آمیزش جنسی همجنسگرایانه صورت بگیرد، یعنی وضعیتی که بی شباهت به تجاوز جنسی نیست. به این معنا که این مرد جوان اگر در جهان مجازی تنها می خواهد زنان زیبا و عریان را تماشا کند، با مخلوط ساختن تصاویر همجنسگرا، وضعیتی را برای او فراهم می آورند که نگاهش  اجبارا از روی تصاویر همجنسگرا عبور کند.

بر این اساس می بینیم که جریان همجنسگرائی نه تنها خواهان بازشناسی اجتماعی خودشان هستند، بلکه به این بازشناسی بسنده نکرده در پی آلوده سازی همه به همجنسگرائی هستند. و چنان که می بینیم این کار را به زور در دنیای مجازی و انترنت در سطح جهانی انجام می دهند.

در هر صورت هدف همان است که آلن سورال در مصاحباتش مطرح کرده است، از بین بردن یکی از بنیادهای مهم تمدن، یعنی از بین بردن الگوی زن و مرد، عشق و تولد کودکانی که در عشق به دنیا می آیند و سرانجام از بین بردن تداوم حیات بشریت. زیرا همجنسگرایان خلاف دعاوی رایج خواهان برابری حقوقی نیستند، بلکه عملا در پی آلوده کردن تمام جامعه و حتی تمام جامعۀ جهانی هستند. چه چیزی را باید قانونی دانست، بجز این که بگوییم همجنسگرائی یک اختلال در طبیعت است و به همین عنوان باید با آن رفتار کرد.

علاوه بر این در فراسوی این کارناوال همجنسگرائی، فرهنگ ها، ملت ها، کشورها و پایه های تمدن بشری برای اهداف و حرص و آز  سیری ناپذیر اولترالیبرالیسم و سرمایه داران بزرگ مالی راه اندازی شده است.

 


 

پی نوشت :

1) Alain Soral le Mariage gay un plan satanique maçonnique

http://www.youtube.com/watch?v=IlnfIFaT6nw

آلن سورال : ازدواج همجنسگرایان طرح شیطان پرستان و ماسونیک است

2

Pierre Bergé


پی یر برژه یک مقاطعه کار اشیاء لوکس و سرمایه دار فرانسوی است و به تاریخ 14 نوامبر 1930 در آرسو در جزیرۀ اولرون به دنیا آمد.  پی یر برژه دوست ایو سن لوران است، و به او در ایجاد خانۀ لباس دوزی به همین نام کمک کرد. سال 1974 به عنوان مدیر اتاق سندیکای خیاطی و ایجاد مد انتخاب شد. از سال 1977 تا 1981 تآتر آتنه را مدیریت می کرد و سپس به مدیریت اپرای باستیل برگزیده شد، یعنی همان سالی که به عنوان سفیر داوطلب یونسکو نامیده شد. او از پشتیبانی مالی و رسانه ای حزب سوسیالیست برخوردار است و برای آرمان همجنسگرایان مبارزه می کند. سال 2010 او روزنامۀ لوموند را به همراهی اگزاویه نیل و ماتیو پیگاس خریداری کرد. سال 2011 پی یر برژه دارای ثروتی معادل 120 میلیون یورو می باشد (مرجع ویکیپدیای فرانسه).

3) La Vilaine Lulu

خیاط معروف ایو سن لوران سال 1967 کتاب مصوری با این نام منتشر کرد «قصه برای کودکان سادیک یا نابغه». لولو یک دختر بچۀ بوالهوس ، لجباز، خود شیفته و بدی است که برای برآوردن آرزوهایش دست به هر کاری می زند. این داستان زمانی نوشته می شود که ایو سن لوران _ خیاطی که خیلی مورد توجه ایرانیان نیز بود و در عصر پهلوی پولدارها لباس های کریستین دیور می خریدند _ برای کریستیان دیور کار می کرد. منابع دیگری کتاب لولوی بدجنس را کتابی شرم آور دانسته و آن را به مبلغ پدوفیلی، شیطان پرستی و پورنوگرافی کودکان افشا می کنند(3) و شگفت زده می پرسند که چگونه ممکن است که این کتاب هنوز منتشر می شود. یادآوری می کنیم که لولو مخفف نام «لوسیفر» (ابلیس) است. لولو تقریبا بین 8 تا 12 سال دارد، لولو عاشق یک مأمور آتش نشانی می شود ولی این مأمور یک نفر دیگر را دوست دارد و با او زندگی می کند ...لولو به یک جادوگر مراجعه می کند و جادو گر فال ورق می گیرد...در صفحۀ بعد لولو را می بینیم که تعدادی کودک را کشته است. در این جا ما مضمون قربانی کردن انسان برای ونوس رو برو هستیم و علائم و نشانه های شیطان پرستی را می بینیم...


 

http://chretiens2000.skyrock.com/3053580347-La-vilaine-LuLu-Yves-Saint-Laurent-mis-a-jour.html

4) FEMEN

5) Les Femen selon Alain Soral

http://www.youtube.com/watch?v=k7zKPdQ76FE

 








August 3rd, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي